این تن ما از روان روشن ما روشنست از فیض کاشانی غزل 81

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

این تن ما از روان روشن ما روشنست

1 این تن ما از روان روشن ما روشنست وین دل ما از ریاضات تن ما روشنست

2 هر خیالی کرد دشمن نوری اندر سینه تافت سینه ما از جفای دشمن ما روشن است

3 صمت حکمت میفزاید در دل اهل خرد خاطر ما از زبان الکن ما روشن است

4 از دهان ما شنید و در دل خود جای داد آن دل حکمت پذیر از روزن ما روشنست

5 چشم دل را کارفرما تا که روشن تر شود دیدهٔ حق بین ما از دیدن ما روشن است

6 آب و تاب حسن را از عشق باشد پرورش شمع روی مهوشان از روغن ما روشن است

7 تا بود جان در تن ما اشک و آه ما بجاست مستمر گرمابه گرم و کلخن ما روشن است

8 هم زهجرش آتشی در جان ما افروخته هم زوصلش این دو چشم روشن ما روشن است

9 میشود دل مشتعل از اشتیاق دوست فیض این سخن از شعله دل در تن ما روشن است

عکس نوشته
کامنت
comment