دوش ما را در خراباتی شب از سنایی غزنوی غزل 146

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

دوش ما را در خراباتی شب معراج بود

1 دوش ما را در خراباتی شب معراج بود آنکه مستغنی بد از ما هم به ما محتاج بود

2 بر امید وصل ما را ملک بود و مال بود از صفای وقت ما را تخت بود و تاج بود

3 عشق ما تحقیق بود و شرب ما تسلیم بود حال ما تصدیق بود و مال ما تاراج بود

4 چاکر ما چون قباد و بهمن و پرویز بود خادم ما ایلک و خاقان بد و مهراج بود

5 از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود

6 بدرهٔ زر و درم را دست او طیار بود کعبهٔ محو عدم را جان ما حجاج بود

عکس نوشته
کامنت
comment