- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوش ما را در خراباتی شب معراج بود آنکه مستغنی بد از ما هم به ما محتاج بود
2 بر امید وصل ما را ملک بود و مال بود از صفای وقت ما را تخت بود و تاج بود
3 عشق ما تحقیق بود و شرب ما تسلیم بود حال ما تصدیق بود و مال ما تاراج بود
4 چاکر ما چون قباد و بهمن و پرویز بود خادم ما ایلک و خاقان بد و مهراج بود
5 از رخ و زلفین او شطرنج بازی کردهام زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
6 بدرهٔ زر و درم را دست او طیار بود کعبهٔ محو عدم را جان ما حجاج بود