- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زبان طعنه ما کوته از بریدن نیست علاج شکوه عاشق بجز شنیدن نیست
2 ز بسکه گشته ام از درد انتظار ضعیف نگاه را به رخت قوت رسیدن نیست
3 چنان که خانه زندانیان فرود آید شکسته جان قفس و جرئت پریدن نیست
4 ز بی تعلقی خویشتن به این شادم که جان سپردن اگر هست دل طپیدن نیست
5 به هجر و وصل و ملال و نشاط گریه کنم در آن دلی که طلب هست آرمیدن نیست
6 ز تار زلف تو زنار بر میان دارم بیا که مصلحت پیرهن دریدن نیست
7 گرفته طبع «نظیری » سؤال ازو مکنید درخت گل نشکفتست و وقت چیدن نیست