- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سبزه ما کی ز برق خرمنی اندیشه داشت گر دمید از آب حیوان آتشی در ریشه داشت
2 در شکست توبه کار عشرت ما شد درست آسمان ما را گرفتار طلسم شیشه داشت
3 کوهکن در زیر بار ننگ مزدوری نبود خونبهای صد چو خسرو از شرار تیشه داشت
4 دوش زاهد را چو ساغر اختیار از دست رفت زان ید بیضا که می در آستین شیشه داشت
5 از نگاه گرم فهمیدم که با من چشم او باده بد مستیی در ساغر اندیشه داشت
6 چون کنم با طعنه دشمن که کوه سخت جان صد جراحت بر دل از تیغ زبان تیشه داشت
7 بهره ور می شد ز گوهرهای نظم خود اسیر گر طریق این سخنور زان شاعر پیشه داشت