- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بکامی خواهش ما مبتلا نیست چو ماهی دانه ای در دام ها نیست
2 بچشم خاکپای دوست حیفست که کاغذ قدردان توتیا نیست
3 بدست ما نیفتد دامن عیش کف شانه سزاوار حنا نیست
4 دل آگاه می باید، وگرنه گدا یک لحظه بی نام خدا نیست
5 بزور گریه خون را آب کردم بریز اکنون که رنگیش از بها نیست
6 درین محنت سرای تنگ عرصه از آن ننشست نقش ما، که جائیست
7 خریدار گران جانی ما هست که آهن نیز بی آهن ربا نیست
8 سر کاهیده ام از بار سودا چو موی کاسه از زانو جدا نیست
9 شب آدینه گر مهتاب باشد کلیم از می گذشتن کار ما نیست