- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بزم پیریکزقد خمگشتهٔ ما چنگ اوست برق آه ناامیدی شو؟ی آهنگ اوست
2 دلبهوحشت نهکه چرخ سفلهفرصتدشمن است روز و شبیکجنبشمژگانچشمتنگ اوست
3 وادی عجزی به پای بیخودی طیکردهام کزنفس تا نالهگشتن عرض صد فرسنگ اوست
4 بیقرار شوق را چون موج نتوان دید سهل شورشدریایامکانیکشکسترنگ اوست
5 نسبت خاصیست محو شعلهٔ دیدار را حیرتی دارمکه گر آیینه گردم ننگ اوست
6 دل عبث دربند تمکین خون طاقت میخورد ایخوش آنمینا کهٔاد استقامتسنگ اوست
7 صافدل هرگز غبار خویش ننماید بهکس آنچه درآیینهٔ روشن نبینی زنگ اوست
8 دوری و نزدیکی از زیر و بم ساز دوییست هجر و وصلی نیست اینجا پردهٔ نیرنگ اوست
9 عضو عضوم را خیالش مرغ دستآموزکرد گرکند پرواز رنگم چون حنا در چنگ اوست
10 نیست جای عشق بیدل مسند فرزانگی این شهنشاهیستکز داغجنون او رنگ اوست