- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود روی دل خلق از همه سو جانب ما بود
2 شکرانه وصل تو چو دی جان نسپردیم امروز ز هجر آنچه کشیدیم سزا بود
3 با عشق تو روزی که دلم عهد وفا بست این دیده که امروز رقیب است، کجا بود؟
4 تا پیکرم از آتش مهر تو برافروخت چون آینه هرجا که شدم نور صفا بود
5 چون جور به گرد دل خوبان همه گشتم چیزی که به خاطر نرساندند وفا بود
6 ای لالهرخان حال دل و دیده چه پرسید تا بود مرا دیده و دل وقف شما بود
7 روزی گذرم بر وطن کوهکن افتاد از تیشه هنوزش به دل سنگ صدا بود
8 گشتیم بسی در چمن طالع قدسی آن گل که نرویید در او مهر و وفا بود