- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق ما پرتو ندارد ما چراغ مردهایم گرم کن هنگامهٔ دیگر که ما افسردهایم
2 گر همه مرهم شوی ما را نباشی سودمند کز تو پر آزردگی داریم و بس آزردهایم
3 لخت لخت است این جگر چون خود نباشد لخت لخت که مگر دندان حسرت بر جگر افشردهایم
4 در نمیگیرد باو نیرنگ سازیهای ما گر چه ز افسون آب از آتش برون آوردهایم
5 وحشی آن چشمت اگر خواند به خود نادیده کن کان فریب است اینکه ما سد بار دیگر خوردهایم