-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پایمزد عجز ما بیداد دست زور بود آنچه کرد اصلاح عیش تلخ بخت شور بود
2 دوش از بزم نشاط ما نوائی برنخاست تار گفتی بی تو موی کاسه طنبور بود
3 با گرانان درنمی آید سبکروحست عشق آشنائی آتش او پنبه منصور بود
4 عمر کم بر جان گوارا کرد بار زندگی روز کوته مایه آسایش مزدور بود
5 در پناه بدنهادی می توان ایمن نشست نیش دایم پاسبان خانه زنبور بود
6 طاعت زاهد چو آه بوالهوس بالا نرفت زانکه معراج امید او وصال حور بود
7 رهنمایان زمان ما همه ره می زنند زان میان گر راستی دیدم عصای کور بود
8 کعبه سالک بود آنجا که از پا اوفتاد گر قدم در ره نمی فرسود منزل دور بود
9 دارم اقبالیکه با هر کس در افتادم کلیم بخت سست افتاده تر از بستر رنجور بود