شوریده دل ما سر بهبود ندارد از جلال عضد غزل 69

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

شوریده دل ما سر بهبود ندارد

1 شوریده دل ما سر بهبود ندارد سرگشته ما راه به مقصود ندارد

2 از سوز من سوخته کس را خبری نیست آری چه کنم؟ آتش ما دود ندارد

3 ای دوست به بیهوده دل دوست میازار ترسم که پشیمان شوی و سود ندارد

4 کس را نگشاد از گره زلف تو کاری هندو چه عجب باشد اگر جود ندارد

5 هرجا که تویی مجمره عود چه حاجت بویی که تو داری نفس عود ندارد

6 بی سلسله طرّه آشفته لیلی مجنون پریشان سر بهبود ندارد

7 سلطان به تحقیق ایاز است که دارد یک بنده چو محمود که محمود ندارد

8 جان همدم لعلت شد و دل هم نفس زلف دل شاد، که جان مقصد موجود ندارد

9 دل ظلمت اسکندر و جان آب خضر یافت آری همه کس طالع مسعود ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر