-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوریده دل ما سر بهبود ندارد سرگشته ما راه به مقصود ندارد
2 از سوز من سوخته کس را خبری نیست آری چه کنم؟ آتش ما دود ندارد
3 ای دوست به بیهوده دل دوست میازار ترسم که پشیمان شوی و سود ندارد
4 کس را نگشاد از گره زلف تو کاری هندو چه عجب باشد اگر جود ندارد
5 هرجا که تویی مجمره عود چه حاجت بویی که تو داری نفس عود ندارد
6 بی سلسله طرّه آشفته لیلی مجنون پریشان سر بهبود ندارد
7 سلطان به تحقیق ایاز است که دارد یک بنده چو محمود که محمود ندارد
8 جان همدم لعلت شد و دل هم نفس زلف دل شاد، که جان مقصد موجود ندارد
9 دل ظلمت اسکندر و جان آب خضر یافت آری همه کس طالع مسعود ندارد