چشم ما تا عین او از شاه نعمت‌الله ولی مثنوی 2

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

چشم ما تا عین او را دیده است

1 چشم ما تا عین او را دیده است در نظر ما را چو نور دیده است

2 این عجب بنگر که عینی در ظهور می نماید این همه اعیان چو نور

3 عین عاشق عین معشوق وی است عین بی معشوق و بی عاشق کی است

4 عین او بنگر به عین نور او تا که باشی ناظر و منظور او

5 گرد اعیان مدتی گردیده ام عین اعیان عین او را دیده ام

6 این اضافت از ظهور ما به ماست ور نه بی ما این اضافت از کجاست

7 از اضافت بگذر و از عین هم تا نماید جسم و روح و عین هم

8 شد هلاک این عین ما در عین او کل شیئی هالک الا وجهه

9 رویت عینی به عین ما بود عین ما گه موج و گه دریا بود

10 هرکه با دریای ما شد آشنا عین ما بیند به عین ما چو ما

عکس نوشته
کامنت
comment