- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم ما تا عین او را دیده است در نظر ما را چو نور دیده است
2 این عجب بنگر که عینی در ظهور می نماید این همه اعیان چو نور
3 عین عاشق عین معشوق وی است عین بی معشوق و بی عاشق کی است
4 عین او بنگر به عین نور او تا که باشی ناظر و منظور او
5 گرد اعیان مدتی گردیده ام عین اعیان عین او را دیده ام
6 این اضافت از ظهور ما به ماست ور نه بی ما این اضافت از کجاست
7 از اضافت بگذر و از عین هم تا نماید جسم و روح و عین هم
8 شد هلاک این عین ما در عین او کل شیئی هالک الا وجهه
9 رویت عینی به عین ما بود عین ما گه موج و گه دریا بود
10 هرکه با دریای ما شد آشنا عین ما بیند به عین ما چو ما