1 مستیم و مستی ما از جام عشق باشد وین نام اگر بر آریم، از نام عشق باشد
2 خوابی دگر ببینیم هر شب هلاک خود را وین شیوه دلنوازی پیغام عشق باشد
3 بیدرد عشق منشین، کندر چنین بیابان آن کس رود به منزل کش کام عشق باشد
4 درمان دل نخواهم، تا درد مهر هستم صبح خرد نجویم، تا شام عشق باشد
5 نشکفت اگر ز عشقش لاغر شویم و خسته کین شیوه لاغریها در یام عشق باشد
6 بیش از اجل نبیند روی خلاص و رستن در گردنی، که بندی از دام عشق باشد
7 روزی که کشته گردم بر آستانهٔ او تاریخ بهترینم ایام عشق باشد
8 مشنو که: باز داند سر نیازمندان الا کسی که پایش در دام عشق باشد
9 از چشم اوحدی من خفتن طمع ندارم تا پاسبان زاری بر بام عشق باشد