مرغ ما دوش سرایندهٔ بستانی از وحشی بافقی غزل 141

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

مرغ ما دوش سرایندهٔ بستانی بود

1 مرغ ما دوش سرایندهٔ بستانی بود داشت گلبانگی و معشوف گلستانی بود

2 دیده کز نعمت دیدار نبودش سپری مگسی بود که مهمان سرخوانی بود

3 دست امید که یک بار نقابی نکشید بود دور از سر و نزدیک به دامانی بود

4 آنکه از تشنگیش بود گذر بر ظلمات تف نشان جگرش چشمهٔ حیوانی بود

5 ریشه تفسیدهٔ گیاهی ز لب کوثر رست که ز ابرش هوس قطرهٔ بارانی بود

6 خویش را ساخته آماده سد شعله خسی گرم همصحبتی آتش سوزانی بود

7 بود وحشی که ز رخسار تو شد قافیه سنج یا نواساز گلی مرغ خوش الحانی بود

عکس نوشته
کامنت
comment