حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

حکیم سبزواری
حکیم سبزواری

باز یار بیوفای ما سر یاریش از حکیم سبزواری غزل 56

غزل 56 ام از 208 غزلیات

باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست ذرهٔ آن ماه مهر آسا وفادریش نیست

2 بخت من درخواب گویاروی زیبای تو دید زانکه عمری شدکه درخوابست و بیداریش نیست

3 مردآیادر قفس یا با خیالت خوگرفت مرغ دل کومدتی شد ناله و زاریش نیست

4 ما و دل بودیم کو اندیشهٔ ما داشتی لیک صدفریاد کآن هم تاب غمخواریش نیست

5 تکیه بر دل داده مژگانش ز بیداری چشم آری آری بیش ازاین تاب پرستاریش نیست

6 ترسم از بس چشم من خون از مژه جاری کنی مردمان گویند یارت بیمی از یاریش نیست

7 روی آزادی مدام اسرار کی دید از قیود مرغ دل کاندر خم زلفی گرفتاریش نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست

شاعر شعر باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست حکیم سبزواری می باشد.

شعر باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست چیست ؟

قالب شعر باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست غزل است

مضمون اصلی شعر باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
حکیم سبزواری

باز یار بیوفای ما سر یاریش از حکیم سبزواری غزل 56

غزل 56 ام از 208 غزلیات
بنر