- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جنس ما با اینکسادی قیمتی فهمیده است وین حباب پوچ خود را باگهر سنجیده است
2 هرکس از سیر بهار بیخودی آگاه نیست دیده هرجامحو حیرت میشدگل چیده است
3 بوالهوس نبود حریف عرصهگاه جلوهاش حسن او از چشم مشتاقان زره پوشیده است
4 نالهام، در وعدهگاه وصل، خارج نغمه نیست میدهم آواز، تا بختمکجا خوابیده است
5 نقدگردون نیست غیر از اعتبارات خیال چون حباب اینکاسهٔ وهم ازهوا بالیده است
6 درد دوری را علاجی جز امید وصل نیست مرهمی دارد به خاطر زخماگر خندیده است
7 دود دل آخر به چندین شعله خواهد موج زد شمع این بزمم هنوزم یک مژه جنبیده است
8 زین گذرگاه نزاکت بیتأمل نگذری عالمی خوردهست برهم تا مژه لغزیده است
9 آرزو از فیض عام بیخودی نومید نیست من اگرگردش نگشتم رنگمنگردیده است
10 نیست بیدل وحشتم جز پاس ناموس جنون کسوت عریانتنیها دامن از من چیده است