1 دیگر از وی مدار چشم وفا هر که شد با تو در جفا گستاخ
2 زانکه هرگز دو بار مؤمن را نگزد مار از یکی سوراخ
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چون به تدبیر حکیم نامدار یافت گیتی بر شه یونان قرار
2 سر به سر گیتی مسخر ساختش ثانی اثنین سکندر ساختش
1 عاشقی در گوشه ای بنشسته بود گفت و گو با خویش در پیوسته بود
2 هر دم از نو داستانی ساختی ناشنیده قصه ای پرداختی
1 چون سوی اینان لئیمی پی برد لقمه ای چند از طعام وی خورد
2 چون بخواند سفله دیگر مرا سویش آن لذت شود رهبر مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به