- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یا رب سببی ساز که آن ختم امامت باز آید و برهاندم از غم به سلامت
2 خاک ره آن یار سفر کرده بیارید تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
3 فریاد که از شش جهتم راه ببستند عجز و گنه و دوری و غم رنج و ندامت
4 از شوق تو پر شد دل و در سینه نگنجد گر پرده در آن نعره زنم نیست ملامت
5 جان زنده جاوید شد از معرفت تو حق کرد به ما این همه الطاف و کرامت
6 ای آن که تو مولائی زمان را نشناسی ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت
7 بیحجت حق کار جهان راست نیاید پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
8 فیض از در تو دور شد از شومی اعدا عصیان دگری کرده و بر ماست غرامت