-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یا رب تو آگهی که درین اندر سال عمر روزی بکام من نگذشتست روزگار
2 از گونه گونه محنت و رنج آن کشیده ام در مدت حیات که بیش آید از شمار
3 وینک رسید مرگ بنزدیک و لامحال بریکدیگر زند زهمه گونه کار و بار
4 دنیی چنین گذشت که دانی و آخرت ترسم کزین بتر گذرد صدهزاربار
5 یا رب چه بودی ار نبدی هستی چنین کز وی نگشت در دو جهان راست هیچ کار
6 ورچه نبود گفتنی این لفظ ای خدای از من چو گفتهای دگر جمله درگذار