1 یا اسعد الناس جدا ما سعی قدم الیک الا اراد الله اسعاده
2 لا یطلب الخیر الا من معادنه و انت صاحب خیر الزم العاده
1 شنیدم که وقتی گدازادهای نظر داشت با پادشازادهای
2 همیرفت و میپخت سودای خام خیالش فرو برده دندان به کام
1 ای کسوت زیبایی بر قامت چالاکت زیبا نتواند دید الا نظر پاکت
2 گر منزلتی دارم بر خاک درت میرم باشد که گذر باشد یک روز بر آن خاکت
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم