1 حریفیهای عشق از هر کس و ناکس نمیآید شنای قلزم آتش ز خار و خس نمیآید
2 تلاش حرص دونطینت ندارد چاره از دنیا به غیر از رغبت مردار ازین کرکس نمیآید
3 ز بس سعی تقدم برده است از خود طبایع را جهانی رفته است از پیش و کس از پس نمیآید
4 به بویی قانعم از سیر رنگآمیزی امکان عبارتهای به کار طبع معنیرس نمیآید
5 سلیمانی رها کن مور هم کر و فری دارد همه گر کوه باشد با صدایی بس نمیآید
6 غرور سرکشی افکنده است این خودپرستان را به آن پستی که پیش یا به چشم کس نمیآید
7 عروج نشئهٔ همت درین خمخانهها بیدل برون جوشیست اما از می نارس نمیآید
دیدگاهها **