اپر، از ادیب الممالک فراهانی دیوان اشعار 48

1 اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش پارانته هست خویش و پاران اقریب و خویش

2 فی دختر است و فیس پسر در بر عقب پارمی بود میانه و آنفاس هست پیش

3 اب را شمر فلق کرپوسکول شفق برد بل فوی عروس و ژاندر، ختن اولسر است ریش

4 بزغاله شوره دان و بزماده هست شور اینوبره موتن غنم آمد بربی میش

5 در هست پشت و وانتر شکم شد مراره رات موستانش هست سبلت و میدان تو بارب ریش

6 پنست چو کلبتان شد و منشار «سی » بود مارته چکوش و هاش تبردان فلئیه کیش

7 آنفان شمار کودک و آقابل مهربان اسکرین چو کژدم و پیکورور است نیش

8 سکره نهان پدید کسلر شد ددان میان باشد فقیر پور و بود مالدار ریش