- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را
2 باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را
3 ناز چون یاقوت گردان خاصگان عشق را در میان بحر حیرت لولو فریاد را
4 خویشتن بینان ز حسنت لافگاهی ساختند هین ببند از غمزه درها کوی عشق آباد را
5 هر چه بیدادست بر ما ریز کاندر کوی داد ما به جان پذرفتهایم از زلف تو بیداد را
6 گیرم از راه وفا و بندگی یک سو شویم چون کنیم ای جان بگو این عشق مادرزاد را
7 زین توانگر پیشگان چیزی نیفزاید ترا کز هوس بردند بر سقف فلک بنیاد را
8 قدر تو درویش داند ز آنکه او بیند مقیم همچو کرکس در هوا هفتاد در هفتاد را
9 خوش کن از یک بوسهٔ شیرینتر از آب حیات چو دل و جان سنایی طبع فرخزاد را