باز به میدان ما فوج از خاقانی شروانی قطعه‌ 223

1 باز به میدان ما فوج بلا بسته صف پای فلک در میان رسم امان بر طرف

2 خرقه شکافان ذوق بی‌دف و نی در سماع جبه فشانان شید تابع قانون دف

3 جان قدیم اشتها مانده همان ناشتا وین تن حادث غذا معدن آب و علف

4 چیدم و دیدم تمام آبی و تابی نداشت میوهٔ این چار باغ گوهر این نه صدف

5 گفتیم ای خود فروش خود چه متاعی بگو گر بخری شب چراغ گر بفروشی خزف

6 بشنو و بوکن اگر گوشی و مغزیت هست زمزمهٔ لو کشف لخلخهٔ من عرف

7 رهرو خاقانیا دوری منزل مبین رو که مدد می‌کند همت شاه نجف