- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قند بگشا ای صنم تا عیش را شیرین کند هین که آمد دود غم تا خلق را غمگین کند
2 ای تو رنگ عافیت زیرا که ماه از خاصیت سنگها را لعل سازد میوه را رنگین کند
3 پرده بردار ای قمر پنهان مکن تنگ شکر تا بر سیمین تو احوال ما زرین کند
4 عشق تو حیران کند دیدار تو خندان کند زانک دریا آن کند زیرا که گوهر این کند
5 از میان دل صبوحی کآفتابت تیغ زد گردن جان را بزن گر چرخ را تمکین کند
6 چشم تو در چشمها ریزد شرابی کز صفا زان سوی هفتاد پرده دیده را ره بین کند
7 گر شبی خلوت کنی گویم من اندر گوش تو لطفهایی را که با ما شه صلاح الدین کند