- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز بهار می کشد زندگی از بهار من مجلس و بزم می نهد تا شکند خمار من
2 من دل پردلان بدم قوت صابران بدم برد هوای دلبری هم دل و هم قرار من
3 تند نمود عشق او تیز شدم ز تندیش گفت برو ندیدهای تیزی ذوالفقار من
4 از قدم درشت او نرم شدهست گردنم تا چه کشد دگر از او گردن نرمسار من
5 پخته نجوشد ای صنم جوش مده که پختهام کز سر دیگ می رود تا به فلک بخار من
6 هین که بخار خون من باخبر است از غمت تا نبرد به آسمان راز دل نزار من
7 روح گریخت پیش تو از تن همچو دوزخم شرم بریخت پیش تو دیده شرمسار من