چشمی بگشا سوی من و زاری از فضولی بغدادی غزل 334

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

چشمی بگشا سوی من و زاری من بین

1 چشمی بگشا سوی من و زاری من بین در دام غم عشق گرفتاری من بین

2 از جور و جفا مردم و آهی نکشیدم آزار رقیبان و کم آزاری من بین

3 کردم ز رخت منع دل و مردم دیده با سوخته چند ستمکاری من بین

4 صد جور کشیدم ز بتان ترک نکردم با اهل جفا رسم وفاداری من بین

5 من مهر نمودم همه دم ماه و شان جور اغیاری این طائفه و یاری من بین

6 کس را نظری بر من افتاده نیفتد در رهگذر عشق بتان خواری من بین

7 دل را بسپردم بغم عشق فضولی با دشمن خود یاری و غمخواری من بین

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر