یکی را زنی صاحب جمال از سعدی شیرازی گلستان 15

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

یکی را زنی صاحب جمال جوان درگذشت و مادرزن فرتوت به علت کابین در خانه متمکن بماند و مرد از محاورت او به جان رنجیدی...

یکی را زنی صاحب جمال جوان درگذشت و مادرزن فرتوت به علت کابین در خانه متمکن بماند و مرد از محاورت او به جان رنجیدی و از مجاورت او چاره ندیدی تا گروهی آشنایان به پرسیدن آمدندش. ,

یکی گفتا: چگونه‌ای در مفارقت یار عزیز؟ ,

گفت: نادیدن زن بر من چنان دشخوار نیست که دیدن مادرزن. ,

4 گل به تاراج رفت و خار بماند گنج برداشتند و مار بماند

5 دیده بر تارک سنان دیدن خوشتر از روی دشمنان دیدن

6 واجب است از هزار دوست برید تا یکی دشمنت نباید دید

عکس نوشته
کامنت
comment