- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یکی مرغ زیرک، ز کوتاه بامی نظر کرد روزی، بگسترده دامی
2 بسان ره اهرمن، پیچ پیچی بکدار نطعی، ز خون سرخ فامی
3 همه پیچ و تابش، عیان گیروداری همه نقش زیباش، روشن ظلامی
4 بهر دانهای، قصهای از فریبی بهر ذره نوری، حدیثی ز شامی
5 بپهلوش، صیاد ناخوبرویی بکشتن حریصی، بخون تشنه کامی
6 نه عاریش از دامن آلوده کردن نهاش بیم ننگی، نه پروای نامی
7 زمانی فشردی و گاهی شکستی گلوی تذروی و بال حمامی
8 از آن خدعه، آگاه مرغ دانا بصیاد داد از بلندی سلامی
9 بپرسید این منظر جانفزا چیست که دارد شکوه و صفای تمامی
10 بگفتا، سرائی است آباد و ایمن فرود آی از بهر گشت و خرامی
11 خریدار ملک امان شو، چه حاصل ز سرگشتگیهای عمر حرامی
12 بخندید، کاین خانه نتوان خریدن که مشتی نخ است و ندارد دوامی
13 نماند بغیر از پر و استخوانی از آن کو نهد سوی این خانه گامی
14 نبندیم چشم و نیفتیم در چه نبخشیم چیزی، نخواهیم وامی
15 بدامان و دست تو، هر قطرهٔ خون مرا داده است از بلائی پیام
16 فریب جهان، پخته کردست ما را تو، آتش نگهدار از بهر خامی