1 یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
2 من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
1 دل مو دایم اندر ماتم ته بدل پیوسته بیدرد و غم ته
2 چه پرسی که چرا قدت ببوخم خم قدم از آن پیچ و خم ته
1 زهجرانت هزار اندیشه دیرم همیشه زهر غم در شیشه دیرم
2 ز نا سازی بخت و گردش چرخ فغان و آه و زاری پیشه دیرم
1 شب تاریک و سنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد و نشکست
2 نگهدارندهاش نیکو نگهداشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی