- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یکی را ز مردان روشن ضمیر امیر ختن داد طاقی حریر
2 ز شادی چو گلبرگ خندان شکفت نپوشید و دستش ببوسید و گفت:
3 چه خوب است تشریف میر ختن وز او خوب تر خرقهٔ خویشتن
4 گر آزادهای بر زمین خسب و بس مکن بهر قالی زمین بوس کس