شبی هرکس به بزم دلستانی جا از قدسی مشهدی غزل 31

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شبی هرکس به بزم دلستانی جا کند خود را

1 شبی هرکس به بزم دلستانی جا کند خود را دمی صدبار دل با دیده‌اش سودا کند خود را

2 شب وصل است و دل عهد خیالت تازه می‌سازد که امشب فارغ از تنهایی فردا کند خود را

3 عنان دل به دست بیخودی افتاده می‌ترسم که بی‌تابانه حرفی گوید و رسوا کند خود را

4 به دشت بی‌سرانجامی چنان گردیده قدسی گم که عمری بایدش گردید تا پیدا کند خود را

عکس نوشته
کامنت
comment