سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

یک امشبی که در آغوش شاهد از سعدی شیرازی غزل 385

غزل 385 ام از 1930 غزلیات

یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم

1 یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم

2 چو التماس برآمد هلاک باکی نیست کجاست تیر بلا گو بیا که من سپرم

3 ببند یک نفس ای آسمان دریچه صبح بر آفتاب که امشب خوش است با قمرم

4 ندانم این شب قدر است یا ستاره روز تویی برابر من یا خیال در نظرم

5 خوشا هوای گلستان و خواب در بستان اگر نبودی تشویش بلبل سحرم

6 بدین دو دیده که امشب تو را همی‌بینم دریغ باشد فردا که دیگری نگرم

7 روان تشنه برآساید از وجود فرات مرا فرات ز سر برگذشت و تشنه‌ترم

8 چو می‌ندیدمت از شوق بی‌خبر بودم کنون که با تو نشستم ز ذوق بی‌خبرم

9 سخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیست به غیر شمع و همین ساعتش زبان ببرم

10 میان ما به جز این پیرهن نخواهد بود و گر حجاب شود تا به دامنش بدرم

11 مگوی سعدی از این درد جان نخواهد برد بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم

شاعر شعر یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم چه کسی است ؟

شاعر شعر یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم سعدی شیرازی می باشد.

شعر یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم چیست ؟

قالب شعر یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم غزل است

مضمون اصلی شعر یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر