- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی سیر خیال نقش پای دلربا کردم گریبان را پر از کیفیت برگ حنا کردم
2 به ملک بیتمیزی داشت عالم ربط مژگانی گشودم چشم و خلقی را ز یکدیگر جدا کردم
3 گرانی کرد بر طبعم غرور ناز یکتایی خمی بر دوش فطرت بستم و خود را دوتا کردم
4 نمی از پیکرم جوشاند شرم ساز یکتایی عرق غواصیی میخواستم باری شنا کردم
5 غنا میباید از فقرم طریق شفقت آموزد که بر فرق جهانی سایه از دست دعا کردم
6 به ترک های و هویم بیتلافی نیست سامانش نی بزمم غناگر بینوا شد بوریا کردم
7 به زنگ انباشتم آیینهٔ سوز محبت را به ناموس وفا از آب گردیدن حیا کردم
8 کلامم اختیاری نیست در عرض اثر بیدل دل از بس ناله شد ساز نفس را تر صدا کردم