- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی به ترک سر خویشتن بخواهم گفت حکایت تو به مرد و به زن بخواهم گفت
2 حدیث چهره و قد و رخ تو سر تاسر به پیش سوسن و سرو و سمن بخواهم گفت
3 ز چین زلف تو رمزی چو نافه سربسته درین دو روز به مشک ختن بخواهم گفت
4 حکایت زقن و زلف و عارضت، یعنی حدیث یوسف و جاه و رسن بخواهم گفت
5 به جان رسید درین پیرهن تنم بیتو به ترک صحبت این پیرهن بخواهم گفت
6 رقیب قصهٔ دردم که گفت میگویم رها مکن که بگوید، که من بخواهم گفت
7 جنایتی که تو بر جان اوحدی کردی گرم به گور بری در کفن بخواهم گفت