- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی از مجلس مستان برآمد ناله چنگش رسد از غایت تیزی بگوش زهره آهنگش
2 چو بشنودم سماع او، نگردد کم نخواهد شد ز چشمم ژاله اشک و ز گوشم ناله چنگش
3 چگونه گلستان گوید کسی آن دلستانی را که گل با رنگ و بوی خود نموداریست از رنگش
4 لب شیرین آن دلبر در آغشته است پنداری بآب چشمه حیوان شکر در پسته تنگش
5 کفی از خاک پای او بدست پادشا ندهم وگر چون (من) گدایی را دهد گوهر بهمسنگش
6 مشهر کردمی خود را چو شعر خویش در عالم بنام عاشقی او گر از من نامدی ننگش
7 فغان از سیف فرغانی برآمد ناگهان گویی بگوش عاشقان آمد سحرگه ناله چنگش