یکی است بیتو گرم زهر در از سحاب اصفهانی غزل 146

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند

1 یکی است بیتو گرم زهر در گلو ریزند و گر شراب به جام من از سبو ریزند

2 چه باده ها که بشوق تو از سبو به قدح کنند و از قدحش باز در سبو ریزند

3 بهای می چو نباشد به کوی باده فروش سزد که از پی این آب آبرو ریزند

4 کراست جرأت پرسش به محشر از خونی که تیر غمزه ی ترکان تندخو ریزند

5 نماند در گل او رنگ و بو که رنگی نیست در آن سرشک که از یاد روی او ریزند

6 خبر دهید بدلها (سحاب) آن خونها که از جفای وی از دیده ها فرو ریزند

عکس نوشته
کامنت
comment