1 یک دست به مصحفیم و یک دست به جام گه نزد حلالیم و گهی نزد حرام
2 نه پختهٔ پخته ایم و نه خامی خام نه کافر مطلق نه مسلمان تمام
یک دست به مصحفیم و یک دست به جام گه نزد حلالیم و گه نزد حرام ما ایم و در این گندم نیم پختهی خام نه کافر مطلقیم و نه مسلمان تمام اول خواجه عبدالله انصاری هراتی دوم اینکه اینجا گندم مثال شاعر است نه گنبد
1 خواهی که بزرگیت بود کوچک باش در حالت دل چو اهل دل بی شک باش
2 پیری سرکَل نباشد و ریش سپید ثابت قدمی است گو برو کودک باش
1 خواهی که بر خدای باشی مقبول نیک همه خلق گو و می باش حمول
2 بگذر زطریق غیبت ای نفس فضول آخر بتر از زناش گفته است رسول
1 بر حرف دم از دل چو نقط میافتد افسوس که خواجه در غلط میافتد
2 آن کس که اشارت دل ما با اوست معنی است و خواجه نقش خط میافتد
یک دست به مصحفیم و یک دست به جام گه نزد حلالیم و گه نزد حرام ما ایم و در این گندم نیم پختهی خام نه کافر مطلقیم و نه مسلمان تمام اول خواجه عبدالله انصاری هراتی دوم اینکه اینجا گندم مثال شاعر است نه گنبد