1 یک دست به مصحفیم و یک دست به جام گه نزد حلالیم و گهی نزد حرام
2 نه پختهٔ پخته ایم و نه خامی خام نه کافر مطلق نه مسلمان تمام
یک دست به مصحفیم و یک دست به جام گه نزد حلالیم و گه نزد حرام ما ایم و در این گندم نیم پختهی خام نه کافر مطلقیم و نه مسلمان تمام اول خواجه عبدالله انصاری هراتی دوم اینکه اینجا گندم مثال شاعر است نه گنبد
1 می کن ستمی و هر چه بادا بادا کم گیر دمی و هر چه بادا بادا
2 از سود و زیانِ آنچ نامش عمر است ماییم و دمی و هرچ بادا بادا
1 زنهار تو ای دل زخدا آگه باش چندانک تو را جهد بود در ره باش
2 در بند زر و سیم تو تاکی باشی رو طالب لا اله الّا الله باش
1 تا یوسف دل را نکنی از بن چاه یعقوب خرد ضریر باشد در راه
2 خواهی که عزیز مصر باشی در راه از عشق کمر ببند و از صدق کلاه
یک دست به مصحفیم و یک دست به جام گه نزد حلالیم و گه نزد حرام ما ایم و در این گندم نیم پختهی خام نه کافر مطلقیم و نه مسلمان تمام اول خواجه عبدالله انصاری هراتی دوم اینکه اینجا گندم مثال شاعر است نه گنبد