ای آخر هر اول و ای اول هر آخر از شمس مغربی غزل 99

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

ای آخر هر اول و ای اول هر آخر

1 ای آخر هر اول و ای اول هر آخر ای ظاهر هر باطن و وی باطن هر ظاهر

2 انوار جمال توست در دیده هر مومن آثار جلال تست در سینه هر کافر

3 فی صورت اعیان و فی کسوت اکوان فی سیرت انسان فی الناصر و الناضر

4 چون شکر توان کردن آنرا که بود خود را هم منعم و هم ناعم، هم نعمت و هم شاکر

5 جز تو نبود ساجد جز تو نبود عابد جز تو نبود شاهد جز تو نبود ذاکر

6 قد صارلنا فی وجهکم واله قد طل لنا العقل فی حسنکم حایر

7 بی قوت و بیتابم بیقوت و خور خوابم من طرفک یا سامر من عینک یا ساحر

8 بر مغربی آن ساقی چون ریخت می باقی شد فانی و شد باقی شد غایب و شد حاضر

عکس نوشته
کامنت
comment