زمانی خاطرم خوش کن از اوحدی مراغه‌ای غزل 157

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

زمانی خاطرم خوش کن به وصل روی گل رنگت

1 زمانی خاطرم خوش کن به وصل روی گل رنگت که دل تنگم ز سودای دهان کوچک تنگت

2 از آن چون مهر زر دایم فرو بستست کار من که مهر زر نمی‌ورزد دل بی‌مهر چون سنگت

3 اگر سالی نمی‌بینی نشان، هرگز نمی‌پرسی کجا پرسی نشان من؟ که هست از نام من ننگت

4 به حسن غمزه و قامت ببردی دل جهانی را فغان از قامت چالاک و آه از غمزهٔ شنگت!

5 گناه هر که در عالم، بیامرزد ز بهر تو اگر پیش خدا آرند فردا بر همین رنگت

6 مرا از رنگ و دستان تو بوی آن همی آید که هم دستان زبون گردد ز دستان و ز نیرنگت

7 مکن پنهان ز چشم من بیاض روز روی خود که ما را کرد سودایی سواد زلف شبرنگت

8 ترا با اوحدی جنگست و ما را فکر آن در دل که سر در پایت اندازیم،اگر باشد سر جنگت

عکس نوشته
کامنت
comment