جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بار از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1601

غزل 1601 ام از 6329 غزلیات

بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم

1 بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم یار آمد در میان ما از میان برخاستیم

2 از فنا رو تافتیم و در بقا دربافتیم بی‌نشان را یافتیم و از نشان برخاستیم

3 گرد از دریا برآوردیم و دود از نه فلک از زمان و از زمین و آسمان برخاستیم

4 هین که مستان آمدند و راه را خالی کنید نی غلط گفتم ز راه و راهبان برخاستیم

5 آتش جان سر برآورد از زمین کالبد خاست افغان از دل و ما چون فغان برخاستیم

6 کم سخن گوییم وگر گوییم کم کس پی برد باده افزون کن که ما با کم زنان برخاستیم

7 هستی است آن زنان و کار مردان نیستی است شکر کاندر نیستی ما پهلوان برخاستیم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم

شاعر شعر بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم چه کسی است ؟

شاعر شعر بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم چیست ؟

قالب شعر بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم غزل است

مضمون اصلی شعر بار دیگر از دل و از عقل و جان برخاستیم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر