-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر تو را چو طره کاکل شکسته است گویی که سنبلی به سر گل شکسته است
2 بنشسته است ز آب عرق بر رخ گل آب یا آنکه شیشه دل بلبل شکسته است
3 زلف است سرنگون ز رخت یا ز نازکی بر روی لاله ساقه سنبل شکسته است
4 این قطرهها که میچکد از برگ شبنم است یا گل پیاله بر سر بلبل شکسته است
5 افتاده راه قافلهٔ اشگم از نظر از جوش آب چشمه این پل شکسته است
6 محتاج دیگری نبود یک کناره نان هر کس ز خوان صاحب دلدل شکسته است
7 قصاب آمده است ز کاشان برون ز خاک سنگی که نرخ گوهر آمل شکسته است