- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر زلف تو تا باد صبا را گذر افتاد بس نافۀ چین بر سر هر رهگذر افتاد
2 بس یوسف دل دید در آن چاه زنخدان دیوانه دلم بر سَر آنان به سر افتاد
3 ما را ز سر زلف تو این شیوه خوش آمد کاشفته چو ما بر سر و پای تو در افتاد
4 یک حلقه از آن زلف گره گیر گشودند صد عُقده به کار من بی پا و سر افتاد
5 دیگر خبر مردم هشیار نپرسد آن مست که در کوی مغان بی خبر افتاد
6 تا زلف تو در دست نسیم سحر افتاد کار من سودا زده زیر و زبر افتاد