روی تو، که قبلهٔ جهانست از اوحدی مراغه‌ای غزل 105

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

روی تو، که قبلهٔ جهانست

1 روی تو، که قبلهٔ جهانست از دیدهٔ من چرا نهانست؟

2 جایی به جز از درت ندارم گر درنگری، بجای آنست

3 در دل زده‌ای تو آتش عشق وین آه، که می‌زنم، دخانست

4 دل یاد تو در ضمیر دارد آن نیست که بر سر زبانست

5 این سر، که به عاشقی سبک شد بی‌روی تو بر تنم گرانست

6 وصل تو بدین ودل خریدم گر سود کنیم و گر زیانست

7 یک بوسه اگر به جان فروشی منت می‌نه، که رایگانست

8 با من تن لاغر و دل تنگ از عشق تو کمترین نشانست

9 مار را ز غم تو اوحدی وار جان بر کف و خرقه در میانست

عکس نوشته
کامنت
comment