-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر نازک میانت شیشه ساعت کمر بسته ز شرم آن سرین آئینه دکان هنر بسته
2 بهم پیوستگان را سخت باشد محنت دوری کمر تا از میان رفته، سرین بار سفر بسته
3 سکوت من سخن چین از حدیثم بیشتر داند بجانان می فرستم نامه ننوشته سر بسته
4 شکاری نیست تیر کج، گر الماسش بود پیکان دعا کاری نسازد خویش را گر بر اثر بسته
5 ز صوفی دیده پوشیدن، بهست از خرقه پوشیدن کسی را دان کمر بسته، که از دنیا نظر بسته
6 براه عقل می پویم، چو دست از عشق می شویم بلی رفتار را داند غنیمت مرغ پر بسته
7 ز سوز اشک حسرت، خانه چشمی بود ما را نمک مانند آن لبها بروی یکدگر بسته
8 نشان مایه داریهای معنی چیست، خاموشی متاعی بیگمان باشد، سرائی را که در بسته
9 کلیم از خویش خواهد چید گل در گوشه عزلت بخارستان پاها آبی از دامان بر بسته