1 در راه قلندری زیان سود تو شد زهد و ورع و سجاده مردود تو شد
2 دشنام سرود و رود مقصود تو شد بپرست پیاله را که معبود تو شد
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست
1 تا لب تو آنچه بهتر آن برد کس ندانم کز لب تو جان برد
2 دل خرد لعل تو و ارزان خرد جان برد جزع تو و آسان برد