- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر آن سرم که دهم دل به دلنواز دگر که تا فزون کنم از عجز خویش ناز دگر
2 از این طبیب ندیدیم چاره به که رویم به چاره سازی دل سوی چاره ساز دگر
3 دگر چو شمع میفروز چهره زانکه فتاد به جانم آتشی از عشق جان گداز دگر
4 نوای ساز محبت به گوش من مسرای که خوش فتاده به گوشم سرود ساز دگر
5 دهم به ماه رخی تازه دل، که عاشق نو زعاشقان دگر دارد امتیاز دگر
6 شده است راز نهان تو فاش و میخواهم که تا بدل بسپارم نهفته راز دگر
7 بگو عبث ننوازش به آب و دانه که کرد کبوتر دل من میل شاهباز دگر
8 گرم زناز بتان بی نیاز خواهد شاه (سحاب) نیست مراهم جز این نیاز دگر
9 ستوده فتحعلی شاه آن که صد محمود بود بدرگه او هر یکی ایاز دگر