1 بر ذره نشینم بچمد تختم بین موری بدو منزل ببرد رختم بین
2 گر لقمه مثل ز قرص خورشید کنم تاریکی سینه آورد بختم بین
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
2 هم سیرت آنکه دوست داری کس را هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
1 عشق آمد و گرد فتنه بر جانم بیخت عقلم شد و هوش رفت و دانش بگریخت
2 زین واقعه هیچ دوست دستم نگرفت جز دیده که هر چه داشت بر پایم ریخت
1 بیطاعت حق بهشت و رضوان مطلب بیخاتم دین ملک سلیمان مطلب
2 گر منزلت هر دو جهان میخواهی آزار دل هیچ مسلمان مطلب
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به