برآ بر بام از جلال الدین محمد مولوی غزل 1916

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

برآ بر بام و اکنون ماه نو بین

1 برآ بر بام و اکنون ماه نو بین درآ در باغ و اکنون سیب می چین

2 از آن سیبی که بشکافد در روم رود بوی خوشش تا چین و ماچین

3 برآ بر خرمن سیب و بکش پا ز سیب لعل کن فرش و نهالین

4 اگر سیبش لقب گویم وگر می وگر نرگس وگر گلزار و نسرین

5 یکی چیز است در وی چیست کان نیست خدا پاینده دارش یا رب آمین

6 بیا اکنون اگر افسانه خواهی درآ در پیش من چون شمع بنشین

7 همی‌ترسم که بگریزی ز گوشه برآ بالا برون انداز نعلین

8 به پهلویم نشین برچفس بر من رها کن ناز و آن خوهای پیشین

9 بیامیز اندکی ای کان رحمت که تا گردد رخ زرد تو رنگین

10 روا باشد وگر خود من نگویم همیشه عشوه و وعده دروغین

11 از این پاکی تو لیکن عاشقان را پراکنده سخن‌ها هست آیین

12 زهی اوصاف شمس الدین تبریز زهی کر و فر و امکان و تمکین

عکس نوشته
کامنت
comment