1
بر در غیر می روی حیف است
به عدم می روی چه آری هیچ
2
ای که گوئی که سیم و زر دارم
چون بمیری بگو چه داری هیچ
3
عمر عاشق خوشست با معشوق
عمر بی او اگر گذاری هیچ
4
ای که گوئی که مانده ام صد سال
نفسی چند می شماری هیچ
5
این همه علم کرده ای حاصل
باز فرما که در چه کاری هیچ