- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر لب یا علی سرای باده روانه کرده ایم مشرب حق گزیده ایم عیش مغانه کرده ایم
2 در رهت از پگه روان پیشتریم یک قدم حکم دوگانه داده ای ساز سه گانه کرده ایم
3 بو که به حشو بشنوی قصه ما و مدعی تازه ز رویداد شهر طرح فسانه کرده ایم
4 رغم رقیب یک طرف کوری چشم خویشتن ناوک غمزه ترا دیده نشانه کرده ایم
5 باده به وام خورده و زر به قمار باخته وه که ز هر چه ناسزاست هم به سزا نه کرده ایم
6 ناله به لب شکسته ایم داغ به دل نهفته ایم دولتیان ممسکیم زر به خزانه کرده ایم
7 تا به چه مایه سر کنیم ناله به عذر بی غمی از نفس آنچه داشتیم صرف ترانه کرده ایم
8 خار ز جاده بازچین سنگ به گوشه درفگن در سر ره گرفتنش ترک بهانه کرده ایم
9 ناخن غصه تیز شد دل به ستیزه خو گرفت تا به خود اوفتاده ایم از تو کرانه کرده ایم
10 غالب از آن که خیر و شر جز به قضا نبوده است کار جهان ز پردلی بی خبرانه کرده ایم